سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 324
بازدید دیروز : 77
کل بازدید : 765207
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


در تاریخ ولادت حضرت امام محمدتقی، ملقب به جواد، اختلاف است. قول مشهور این است که آن حضـرت در دهـم رجب سال 195 قمر در مـدینه چشـم به جهان گشـوده است.

کنیه آن حضرت ابـوجعفـر و پـدر گرامـی‌اش حضـرت علـی بـن مـوسـی الرضا علیهماالسلام و مادر بزرگـوارش سبیکه، معروف به خیزران است. دوران زنـدگـی جـوادالائمه علیه السلام مصادف بـا دوران حکومت مأمون و معتصم عباسی بود و معتصـم در بغداد تصمیم به قتل آن حضرت گرفت و سرانجام به وسیله ام الفضل، همسر امام و دختر مامون، آن پیشـوای معصوم را در 25 سـالگـی مسمـوم و به شهادت رسـاند.

زندگانـی امام محمدتقی، جوادالائمه علیه السلام ادامه راه خط و روش پدرش حضرت امام رضـا علیه‌السلام بـود. مـأمـون کـوشـش مـی‌کـرد که دل امـام را به دست آورد و او را به دارالخلافه نزدیک کند. او تـوطئه خـود را برای از میان بردن جنبـش و حرکت تشیع در چهار چوب خلافت عباسیان همچنان ادامه می‌داد و هدفـش این بود که بیـن امام و پایگاه مردمی او فاصله اندازد و آن حضرت را از مردم دور سازد، ولـی مـی‌خـواست به طـریقـی ایـن نقشه را اجـرا کنـد که مـردم تحـریک نشـوند.

مأمــون بـر اساس همان نقشه قـدیمـی، در جامه دوستـدار امام ظاهـر شـد و (ام الفضل) دختر خود را به ازدواج او در آورد تا از تایید امام برخـوردار باشـد و اصـرار کـرد که بـا کمال عزت در کـاخ مجلل او زنـدگـی کنـد. اما امام پافشاری مـی‌ورزید که به مدینه باز گردد تا نقشه مـامـون را در کسب تایید امام برای پایداری خلافتی که غصب کرده بـود، نقـش بر آب سازد و مشروعیت حکومت او را در دل مردم خدشه‌دار نماید.

امام جواد علیه السلام خط پدر بزرگوارش را ادامه داد و به آگاهـی فکری و عقیدتی دست یازید. فقیهان را از بغداد و شهرهای دیگر، پیرامـون خـود، در مدینه فراهـم آورد تا با او مناظره کننـد و از او بپـرسنـد و از راهنمایی‌های او بهره برگیرند.

شیخ مفید رضـوان الله علیه گوید: مأمون، امام جـواد را دوست می‌داشت، زیرا با وجود کمی سـن، شخصی فاضل بود و به درجه والا از علم و دانش رسیده بود و در ادب و حکمت و کمـال عقل، مقـامـی داشت که هیچ یک از مشـایخ زمـان بــا او برابری نمی‌تـوانست کرد.

کمی سن امام جواد علیه السلام از پدیده‌های اعجاز آمیز اوست که در روحیه حاکمان آن زمان اثری فـوق‌العاده گذاشته بـود. وقتـی پدر بزرگوارش درگذشت، از عمر امام جواد حدود هشت سال بیـشتر نگذشته بود و در همان سـن، عهده‌دار منصب امامت گردیـد.

امام با پایگاهـی مردمی طرفـدار و مـومـن به رهبـری و امامتـش بـه طور مستقیـم در مسائل دینی و قضایای اجتماعی و اخلاقی در تماس بـود.

وقتـی مأمـون، امام را به بغداد یـا مرکز خلافت آورد، امام اصرار ورزید تا به مـدینه باز گردد، مأمون با ایـن درخـواست مـوافقت کرد و آن حضرت بیشتـر عمـر شـریف خـود را در مـدینه گذرانــد.

معتصم از فعالیت و کوشش‌های او برآشفته بود، از این رو، آن حضرت را به بغداد فراخواند و هنگامی که امام وارد عراق گردید، معتصـم و جعفر، پسرهای مأمـون، پیوسته تـوطئه می‌چیدند و برای قتل آن بزرگوار حیله می‌اندیشیدند، تا ایـن که آن حضـرت در سـال 220 هجـری در آخـر ماه ذیقعده به شهادت رسیـد.(1)

از بیشتـر روایات چنیـن بر می‌آید که وقتی امام رضا علیه السلام به درخواست مـأمون به خراسان رفت، فرزندش ابوجعفر (امام جواد) را در مدینه به جای گـذاشت و مـأمـون پـس از بازگشت به بغداد در سال 204 هجری امام جـواد را به حضـور خود فراخواند تا دخترش ام الفضل را به ازدواج او درآورد، در آن هنگـام، امام آن چنـان کـــه در روایت شیخ مفیـد و دیگـران آمـده است، در آغاز ده سـالگـی بــود.

روایان روایت کـرده‌انـد که امام جـواد علیه السلام پس از ازدواج با دختر مأمـون، به اتفاق همسرش (ام‌الفضل) با بـدرقه مردم، راهـی مدینه گردید و هنگامـی که به دروازه کـوفه رسید با استقبال پـرشـور مردم رو به رو گردیـد، و آنچنان که در روایت شیخ مفید آمـده است به دارالمسیب وارد شـدند و در آنجا به مسجـد رفتند.

در محوطه این مسجد، درخت سدری بود که هنوز به بار ننشسته بود. حضرت کوزه‌ای آب خـواستند و پای ایـن درخت به وضو پرداختند، سپـس برخاسته نماز مغرب را به جای آوردند و پـس از پایان نماز، انـدک زمانـی به دعا پـرداختنـد و سپـس نمازهای مستحبی خـواندند و تعقیبات آن را به جای آوردند و در ایـن هنگام وقتی به سـوی درخت سـدر بازگشتند. مردم دیـدند که ایـن درخت به بار نشسته، در شگفت ماندنـد و از میوه‌اش خوردند. میوه شیریـن و بدون هسته بـود.

آنگاه امام را وداع گفته و در همان زمان، امام راهی مدینه شدند و تا هنگامی که معتصـم در آغاز سال 225 ایشان را به بغداد فراخواند، در آنجا اقامت داشتند؛ از ایـن پـس در بغداد بـودنـد تا ایـن که در پایان ذی العقـده همان سال، به شهادت رسیدند.(2)

روایان، سالـی را که امام، همـراه همسـرش ام الفضل از بغداد عازم مـدینه شـدنـد و نیز تاریخ سال ازدواجشان را معین نکرده‌اند. هر چنـد که روایت شیخ مفید گـویای ایـن است که آن حضرت بعد از پیروزی‌اش بر یحیی بـن اکثم در آن مناظره معروف در سن نه سالگـی، با دختـر مامـون ازدواج کرد، ولـی عبارت مسعودی در کتاب (اثبات الوصیه) القاگر آن است که امام پس از آن که به سـن مناسب ازدواج رسید، تـن به ایـن کـار داد.

در (اعیان الشیعه) آمـده است: آنگـاه امـام جـواد علیه السلام از مامون اجازه رفتن به حج خـواست و به اتفاق همسرش از بغداد قصد مدینه کرد. پـس از عزیمت امام جواد علیه السلام به مدینه، مأمون در طرطـوس وفات یافت و با برادرش معتصم بیعت شد، سپس معتصـم، امام جواد علیه السلام را فراخواند و ایشان را به بغداد آورد.

بدیـن گـونه مـی‌تـوان گفت در مـورد مدت اقـامت ایـشان در مدینه و بغـداد و تـاریخ ازدواج و وفات ایشـان در روایات، مطلب اطمینان بخـش و قابل اعتمادی که به طـور قطع بتـوان بـرداشت شخصـی از آن کـرد، وجـود نــدارد.

آنچه مسلـم است این که ایشان بیشتریـن دوره زندگی خود را در زمان مأمون طی کرد و در ایـن فاصله در تنگنا قرار نداشت و کنترلی بر ایشان صـورت نمی‌گرفت. امام چه در بغداد و چه در مدینه، از این فرصت برای انجام رسالت خود بهره‌بردای کرد؛ شیعیان نیز در مـورد امـامت او اتفـاق نظر داشته و راویـان، دهها روایت را در موضوع‌های مختلف از وی نقل کرده‌اند.

بحث را با ذکر روایتی از امام جواد علیه السلام به پایان می‌بریم که فرمودند:
هر بنده‌ای آنگاه حقیقت ایمان خود را کامل می‌کند که دیـن خود را بر شهوت‌های خویـش ترجیح دهـد، و هلاک نمی‌شود مگر آن که هوای نفس و شهوتش را بر دینش ترجیح دهد.

پی‌نوشت‌ها:
1ـ پیشوایان ما، ص 246ـ 255.
2ـ در سال درگذشت امام جـواد اختلاف تاریخـی وجـود دارد، عده‌ای آن را سال 220 و بعضی دیگر آن را سال 255 گفته‌اند.


منبع خبر: کتاب سیره و سخن پیشوایان






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ